دستور زبان فارسى |
Common terms and phrases
آب آمد آنرا آنکه آنها آید است که اسدی طوسی اسم اصل اصلی اگر الف امثال اند اندر او اول ای این بیت اینکه با باد باشد باید بدل بدین بقیه در صفحه بمعنی بود بوده به بی بیان پس پیش تا تبریز تجزیه تمرین تو جان جمع جمله جهان چنان چنانکه چند چو چون حافظ حال حالات حالات اسم حالت حذف حرف اضافه حرف ربط حروف خسرو خود خویش دارد دست دستور زبان دل دوست دوم دیده روز روی زیر سخن سر سعدی سعدی گوید شخص شد شده شود صریح صفت غیر فارسی فردوسی فعل قسم است قید کار کرد کسی کلمات کلمه کند كه گاهی گر گفت گل ما مانند مثال دیگر مرا مسند مصراع مضاف معنی مفعول مگر منوچهری می میان میتواند میشود ناصر خسرو نظامی نوشته نوع نه نیز نیست واقع وصف ولی هر هست هم همه یا یعنی يك یکی