آبى و قرمز: مجموعه داستانانتشارات راهيان انديشه،, 1999 - 103 pages |
Common terms and phrases
آب آبی آهسته اتاق است اش افتاده ام اند انگار او ای ایستاده این با بابا باز بالا باید بچه بستنی بعد بلند بود بودم بودند بیرون پائین پالتو پر پشت پله پنجره پیش تا تاتی تکان تو توی جا جای جلو چراغ چشم چشمهایش چند حالا حرف خالی خانه خدا خوب خودش خودم خیابان داد داشت دست دسته دو دور دیگه دیوار راه رفت رفتم رفته رو روبه روشن روی میز زد زده زن زیر ساعت ساکت سایه سر سرش سفید سمت شب شد شده شده بود شما شیشه صبح صدای عکس فقط قرمز کار کردم کرده کرکره کشید کم کن کنار کوچه که کی گاری گذاشت گرفت گرفته بود گریه گل ما ماشین مثل مرد می آمد میزد میزند میشد میشود میشه میکرد میکشد میکند میکنم نبود نشسته بود نگاه نگاه کرد نگاهش نگاهی به نه نیست وقت ولی ها های هر هم همه همین یا یک یکی